در این مقاله از گروه معماری هیرادانا به بررسی پیدایش معماری مدرن متعالی می پردازیم ، با ما همراه باشید .
در بین دو جنگ جهانی اول و جنگ جهانی دوم ، یعنی در دهه های ۲۰ و ۳۰ میلادی در اروپا و آمریکا معماری مدرن متعالی و یا به عبارتی می توان گفت اوج معماری مدرن بسیار مطرح بود .
در دوره معماری مدرن اولیه ، کماکان سبک های تاریخ گرایی مانند نئوکلاسیک ، رمانتیسم و بلاخص التقاطی به سبک های مهم و رایج در غرب بسیار مورد اهمیت قرار میگرفتند .
بعد از یک دوره نسبتاً کوتاه بیست ساله ، مکتب شیکاگو در مقابل سبک های تاریخ گرایی دوام نیاورد . در اروپا نهضت هنر نو رقیب نبود و بسیاری از ساختمان های مهم به سبک های گوناگون تاریخی در اروپا طراحی و اجرا می شدند .
زمانی که جنگ جهانی اول پایان یافت نیاز شدید به بازسازی و اجرا ی خرابی های جنگ و تولید انبوه ساختمان ، تمایل به سمت معماری مدرن بسیار شدت گرفت و همچنین بهری گیری از تکنولوژی روز ، مصالح مدرن ، عملکرد گرایی و دوری از دورهای از سبک های بسیار پر زرق و برق تاریخی مورد توجه قرار گرفت .
این سبک معماری در این دوره به عنوان تنها سبک مهم و محبوب در غرب مطرح شد و دامنه نفوذ آن به صورت یک سبک محبوب جهانی تقریبا می توان گفت در تمام نقاط جهان گسترش یافت و به عنوان سبکی محبوب و پرطرفدار مطرح شد .
تولیدات صنعتی ، مسئله صنعت و تکنولوژی یکی از موضوعات مهم و کلیدی در دوره مدرن متعالی بود .
سبک بین الملل برجسته ترین و شاخص ترین سبک معماری مدرن می باشد .
لوکوربوزیه ، والتر گروپیوس و میس ون دروهه سه تن از منادیان و بنیانگذاران اصلی معماری مدرن هستند که عمده طرح ها و نظرات خود را در چارچوب این سبک ارائه دادند .
در معماری ، این لفظ برای نخستین بار توسط والتر گروپیوس در کتابی به نام معماری بینالملل که او برای مدرسه باهاوس در سال ۱۹۲۵ ویرایش کرد ، مورد استفاده قرار گرفت اما مصطلح شدن این لفظ به اوایل دهه ۱۹۳۰ مربوط است .
-
مدرسه باهاوس
مدرسه هنرها و صنایع دستی در سال ۱۹۰۶ در شهر ویمار آلمان ، به ریاست هانری وان دو ولد(۱۹۵۷_۱۸۶۳) نیز تاسیس شد .
او بلژیکی بود و از اول به نقاشی علاقه بسیاری داشت .
وان دو ولد در سال ۱۸۹۰ تحت تاثیر موریس(از پایهگذاران مکتب هنرها و صنایع دستی) و راسکین به معماری و طراحی دکوراسیون داخلی رو آورد و او سبک هنر نو را که سبکی بسیار رایج بود انتخاب کرد.
وی مغازه هنر نو را در سال ۱۸۸۵ در پاریس طراحی داخلی کرد و در سال ۱۸۹۷ از بروکسل به برلین رفت .
او در طی سالهای ۱۹۰۶ تا ۱۹۱۹ رئیس مدرسه هنرها و صنایع دستی در ویمار بود و بسیار عقیده داشت که دروس به جای آتلیه باید حتما در کارگاه و به صورت عملی تدریس شود و از نظر او کارگاه و تولیدی بسیار مهم بود .
هنرمندان و معماران نامدار زیادی در این مدرسه آثار چشمگیری را خلق کردند و تحت تاثیر موریس و اکسپرسیونیست ها ، صنایع دستی در مدرسه تدریس می شد .
پس از جنگ جهانی اول ، طراحی مدارس اغلب به سمت طراحی صنعتی و فرم های مکعب شکل ساده گرایش یافت .
در همان سال گروپیوس به علت فشارها نیز مجبور شد که مدرسه را به شهر دسوا منتقل سازد .
او در سالهای ۲۶_۱۹۲۵ در همان شهر ساختمان مدرسه باهاوس را طراحی و اجرا کرد .
عبارت فرم تابع عملکرد بر سردر این مدرسه نصب شد که این نشانه اهمیت عملکرد گرایی و توجه به عملکرد فرم بود .
در این مدرسه به غیر از مدیران نامدار این مدرسه ، استادان و هنرمندان مشهور دیگری در آنجا به تدرس پرداختند که میتوان از واسیلی کاندینسکی ۱۸۶۶ تا ۱۹۴۴ نقاش پیشگام روس تبار، پل کلی ۱۸۷۹ ۱۹۴۰ نقاش و نظریه پرداز سوئیسی ، و یوهانس ایتن ۱۸۸۸ تا ۱۹۶۷ هنرمند اکسپرسیونیست سوئیسی را نیز نام برد .
بین سالهای ۱۹۱۹ تا ۱۹۲۳ ایتن در باهاوس تدریس کرد و پس از خروج ایتن ، جانشین او مولینا گی ۱۸۹۵ تا ۱۹۴۶ هنرمند مجاری تبار شد و وی تا سال ۱۹۲۸ در باهاوس تدریس کرد .
موهولی ناجی نظرات کانستراکتیویسم را به جای عقاید اکسپرسیونیست ایتن وارد دروس با هاست کرد .